برنامه ی زندگی مون با اومدن فاطمه سادات یه تغییرات اساسی کرده. البته با اومدنش که نمیشه گفت، با بزرگتر شدنش و هرچه دخترمون در مسیر بزرگتر شدن پیش میره، این تغییرات جدی تر میشه . ما قبلا عادت نداشتیم تو به خونه ی نامرتب زندگی کنیم! همسری اجازه ی تمیز کردن بعضی از قسمت های منزل رو عهده دار بود و عملا نه در منزل پدری شستن چنون! جاهایی رو تجربه کردم و نه خداروشکر در منزل همسر! خودش هر چند روز یه بار بر حسب وظیفه ای که رو دوشش احساس می کرد به نظافت اون جاها! مبادرت می کرد و ما هم به نظافت باقی نقاط منزل می پرداختیم. نقطه! نمی گم خونه مون همیشه خیلی مرتب بود و از تمیزی برق می زد ولی تقریبا می تونستیم آمادگی پذیرش مهمون رو داشته باشی...